دیر ابوت از ( منصفی) حال اکنون من است

تا تو قدر مه بدونی دیر ابوت 

تا بیای پهلوم بمونی دیر ابوت  

زندگی مثل نسیمن زود اریت   

تا بفهمی به جونوی دیر ابوت  

تا مه از یاد گذشتم دور بشم 

بی دو چشم آسمونی دیر ابوت 

ای که بی  عطر تنت غمگین ابوم 

تا بیای اسمم بخونی دیر ابوت 

............................ 

عاشق ضربه های گیتارشم  چه میکنه در من این موسیقی! این ضربه ها این ضربه ها

همیشه برای همه چیز دیره بخوای نخوای تو یه سراشیبی افتادی . روزمرگی، روزمرگی  گریز ناگزیز من .