من از تو دور افتاده ام

از هجای چهار حرف اسمت 

ممنوع که شدم دانستم

بازی را باخته ام

مادری شدم با هزار جوانه سیاه

چیزی که در من رسوب کرده بود

 تنها طعم گس لبانت بود.